وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد

وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد

خاطره ای زیبا از مارادونا

مارادونا مدتی به خاطر افسردگی پس از ترک اعتیاد در بیمارستان بستری بود، وقتی مرخص شد حرف قشنگی زد:
اونجا دیوانه های زیادی بودند، یکی میگفت من چه گوارا هستم همه باور می کردند، یکی می گفت من گاندی ام، همه قبول می کردند و... .............................د
من گفتم : من مارادونا هستم .
همه خندیدند و گفتند:
هیچکس مارادونا نمیشه!
من خجالت کشیدم که چی به سر خودم آوردم........................

در این دنیا غرور دمار از روزگار آدم درمی آورد و دقیقا گرفتار چیزی می شوی که فکر می کنی هرگز به دامش نخواهی افتاد.
مراقب خودتان باشید؛ برگها همیشه موقعی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند!

نظرات 1 + ارسال نظر
صادقم سه‌شنبه 26 اسفند 1393 ساعت 08:49

سلام، علت نبود پیوندها در صفحه اصلی چیه؟

برنامه بازدید روزانه ام چی شد(حداقل عیدی بده)

سلام
سیستم چند روزه تعطیله......اونم چشم سر فرصت میام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.