خوبید؟ خانواده چطورن؟ کوچولو بهتر شد؟ کلاً اوضاع چطوره؟! خدا رو شکر! حالا که به سلامتی همه چی خوبه و تیم ملی هم رفته جام جهانی بد نیست بنشینید و یک کم طنز بخوانید!
خب حالا وسط این همه سوژه ریز و درشت از کجا شروع کنیم؟ بد نیست از همین تقلب بزرگی که امسال انجام نشد آغاز کنیم. راستی چرا نظامی که به راحتی چندین میلیون رای را 4 سال پیش جابجا کرد امسال نتوانست از عهده جابجا کردن چند صد هزار رای ناقابل بر بیاید؟ حتما شما هم متوجه شدهاید که برخی افراد و رسانهها(بلکهم استوانهها!) چطور خود را زدهاند به آن راه و با خیال راحت دم از پیروزی چند دهم درصدی میزنند و از سلامت انتخابات میگویند و اصلا هم به روی خودشان نمیآورند که 4 سال قبل چطور دم از تقلب یازده میلیونی توسط همین دولت و همین شورای نگهبان میزدند!
در باره آن تقلب چند میلیونی و این سلامت چند دهم درصدی دلایل زیر را میتوان برشمرد، البته با عرض احترام به همه عزیزان جنبش سبزکی!
1
اصولاً نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی انقدر به تقلبهای بزرگ عادت دارد که دستش به این تقلبهای هفت هشت دهم درصدی نمیرود! اصلا افت دارد برای نظامی که مثل آب خوردن 11 میلیون رای را جابجا میکند حالا بیاید دویست سیصد هزار رای را عوض کند. به همین خاطر در این انتخابات تقلب نشد!
2
در این انتخابات تقلب شد اما به نتیجه نرسید! یعنی نظام باز هم خودش را برای تقلب 11 میلیونی آماده کرده بود و این کار را هم انجام داد اما چون رأی های روحانی یازده میلیون و سیصد هزار تا بیشتر از 50 درصد بود، نهایتا باز هم سیصد هزار تا رای موند که موجب شد روحانی در همان دور اول رای بدهد. بنابر اخبار واصله به همین دلیل هم نهادهای امنیتی نظام مامور شدند برای انتخابات بعدی مهیای تقلب یازده میلیون و سیصد هزارتایی شوند تا مثل ایندفعه رکب نخورند!
3
در این انتخابات تقلب نشد چون اتفاقاتی افتاده بود که نظام احساس کرد اگر بیشتر از این تقلب شود، دیگر اوضاع خیلی خراب میشود. چه اتفاقی؟ (ابتدا یه صلوات شادی روح روشنفکرترین زن ایرانی بفرستید تا بعد!) اگر در انتخابات قبل رای ندادن مردم لرستان به دامادشان آبروی نظام را برد و متقلبان را رسوا کرد، در این انتخابات مردم خراسان به دو پسرشان رای ندادند و واقعا چه تقلبی از این بالاتر! این تقلب نه تنها بار دیگر نظریه «داماد لرستان-عروس آذربایجان» را اثبات کرد (یکبار دیگر یه صلوات شادی روح روشنفکرترین زن ایرانی بفرستید!) بلکه چون ایندفعه دو پسر از یک شهر رای نیاوردند، نه تنها در این انتخابات که حتی در انتخابات بعدی هم از همین الان تقلب شده رفته پی کارش!
به همین دلیل نظام که دید پنبه این انتخابات که هیچ، پنبه انتخابات بعدی هم زده شده دیگر بیخیال تقلب چند دهم درصدی شد و گذاشت روحانی رای بیاورد. بعله!
در همین رابطه جمعی از بانوان روشنفکر ایران با انشتار بیانیهای از سرکار خانم محتشمی پور –همسر مصطفی تاجزاده- خواستند که با توجه به عدم در دسترس بودن زهرا رهنورد و علاقهمندی شخصی ایشان به حضور در رسانهها، وی مسئولیت بنیاد نظریه «داماد لرستان-عروس آذربایجان» را بعهده گرفته و مراحل تکمیل این نظریه را دنبال کنند، مخصوصا که این نظریه دوران جدیدی به نام «پسران خراسان» هم وارد شده است!
4
اصلا این شد دلیل؟ کی گفته چون انتخابات سالم بوده پس توش تقلب نشده؟! اصلا مگه سالم بودن متضاد تقلب شدنه؟! مگه نمیشه هم انتخابات سالم باشه و کسی که رای آورده واقعا رای آورده باشه اما تو انتخابات تقلب هم شده باشه؟!
چطور چهار سال پیش ممکن بود که تو انتخابات هم مردم بخاطر پول و سیب زمینی و سهام عدالت و... گول بخورن و برن به احمدینژاد رای بدن و هم اصلا نرفته باشن به احمدینژاد رای بدن و نظام با تقلب رایهای اون رو بیشتر اعلام کرده باشه! اما تو این انتخابات نمیشه هم تقلب شده باشه هم انتخابات سالم باشه؟!
بنابراین اصلا گول نخورید و در عین حال که از رای آوردن نامزد مورد نظر خوشحال هستید، در متقلب بودن سیستم انتخاباتی در ایران هم ذرهای شک نکنید. همینه که هست! خیلی هم گیر بدید اصلا میگم کی گفته یازده میلیون بیشتر از سیصد هزار رأیه ها! گفته باشم!
«فرزاد جمشیدی» با انتشار نامهای برای همیشه از اجرا در سازمان صداوسیما خداحافظی کرد.
.بوقلمونی، گاوی بدید و بگفت:در آرزوی پروازم اما چگونه ، ندانم
گاو پاسخ داد: گر ز تپاله من خوری قدرت بر بالهایت فتد و پرواز کنی
بوقلمون خورد و بر شاخی نشست
تیراندازی ماهر، بوقلمون بر درخت بدید
تیری بر آن نگون بخت بینداخت و هلاکش نمود
نتیجه اخلاقی
با خوردن هر گندی شاید به بالا رسی، لیک در بالا نمانی
---------------------------------
پند دوم
.گنجشکی از سرمای بسیار قدرت پرواز از کف بداد و در برف افتاد
.گاوی گذر همی کرد و تپاله بر وی انداخت
. گنجشک ز گرمای تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد
. گربه ای آواز بشنید، جست و گنجشک بدندان بگرفت و بخورد
نتیجه اخلاقی
.هر که گندی بر تو انداخت، حتماً دشمن نباشد
.هر که از گندی بدر آوردت، حتماً دوست نباشد
.گر خوشی، دهان ببند و آواز، بلند مخوان
------------------------
پند سوم
خرگوش از کلاغی بر سر شاخه پرسید
که آیا من نیز میتوانم چون تو نشسته ، کار نکنم؟
کلاغ پاسخ داد: چرا که نه
خرگوش بنشست بی حرکت
. روباهی از ره رسید و خرگوش بخورد
نتیجه اخلاقی
.لازمت نشستن و کار نکردن بالا نشستن است
-------------------
پند چهارم
برای تعیین رئیس، اعضاء بدن گرد آمدند
مغز بگفت که مراست این مقام که همه دستورات از من است
سلسله اعصاب، شایستگی ریاست از آن خود خواند
که منم پیام رسان به شما ، که بی من پیامی نیاید
. ریه بانگ بر آورد
هوا، که رساند؟ ... من، بی هوا دمی نمانید، پس ریاست مراست
و هر عضوی به نحوی مدعی
، تا به آخر که سوراخ مقعد دعوی ریاست کرد
اعضاء بنای خنده و تمسخرنهادند و مقعد برفت و شش روز بسته ماند
. اختلال در کار اعضاء پدیدار گشت
. روز هفتم، زین انسداد جان ها به لب رسید و سوراخ مقعد با اتفاق آراء به ریاست رسید
نتیجه اخلاقی
چون لازمت ریاست علم و تخصص نباشد هر سوراخ مقعدی ریاست کند!ا
--------------------------------
من خیلی خوشحال بودم... من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بودیم... والدینم خیلی کمکم کردند... دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود... فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود... اون دختر باحال ، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم... یه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوین عروسی... سوار ماشینم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت: اگه همین الان 500 دلار به من بدی بعدش حاضرم با تو ................! من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم... اون گفت: من میرم توی اتاق خواب و اگه تو مایل به این کار هستی بیا پیشم... وقتی که داشت از پله ها بالا می رفت من بهش خیره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقیقه ایستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم... یهو با چهره نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم! پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بیرون اومدی... ما خیلی خوشحالیم که چنین دامادی داریم... ما هیچکس بهتر از تو نمی تونستیم برای دخترمون پیدا کنیم... به خانواده ما خوش اومدی!
نتیجه اخلاقی:ا
همیشه کیف پولتون رو توی داشبورد ماشینتون بذارید! ا
یک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب ، دعایی را هم زمزمه میکرد .
نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى ؟
ناگاه
، ابرى سیاه ، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و
برق ، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت : چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من ؟
مرد
، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت : - اى خداى کریم ! از تو
مى خواهم جاده اى بین کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در
این جاده رانندگى کنم !!
از جانب خداى متعال ندا آمد که : - اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسیار دوست میدارم و مى توانم خواهش ترا بر آورده کنم ، اما ، هیچ میدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است ؟ هیچ میدانى که باید ته اقیانوس آرام را آسفالت کنم ؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود ؟ . من همه ى اینها را مى توانم انجام بدهم، اما ، آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بکنى ؟
مرد
، مدتى به فکر فرو رفت ، آنگاه گفت : - اى خداى من ! من از کار زنان سر در
نمى آورم ! میشود بمن بفهمانى که زنان چرا مى گریند ؟ میشود به من بفهمانى
احساس درونى شان چیست ؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که چگونه مى توان زنان
را خوشحال کرد؟
صدایی از جانب باریتعالى آمد که : اى بنده من ! آن جاده اى را که خواسته اى ، دو باندى باشد یا چهار باندى ؟؟
سال ۱۹۵۷ بیست هزار زن روسپی که عمدتا نیز
خارجی بودند، در خانههای فساد زندگی میکردند اما ظرف مدت هفت سال
تعداد زنان روسپی به ۴۰۰ هزار نفر رسید و تایلند در کنار فیلیپین به بهشت
جنسی سربازان آمریکایی تبدیل شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، طی نزدیک به ۱۰
سال نبرد سنگین در ویتنام مهم ترین اولویت برای فرماندهان نظامی آمریکا و
مقامات سیاسی این کشور حفظ روحیه سربازان آمریکایی برای ادامه اشغال این
کشور بود.
جنایات بی شمار، نبود یک هدف مشخص برای
نبرد و سربازان جوانی که هزاران کیلومتر دورتر از خانه و خانواده خود در
حال نبرد با دشمنی سرسخت بودند، شرایط ناگواری را از لحاظ روحی و روانی
برای ارتش ایالات متحده آمریکا فراهم کرده بود.
تمرد از دستور مافوق، خودکشی، استفاده از مواد مخدر تنها گوشه ای از مشکلاتی بود که گریبانگیر نیروهای آمریکایی شده بود.
از همین مسئولان ارتش ایلات متحده برای
تخدیر فضای ذهنی سربازان آمریکایی و پیش گیری از معضلاتی که ناشی از نبود
روحیه نبرد در بین سربازان آمریکایی می شد، شروع به برگزاری برنامه هایی
در قالب سفرهای تفریحی به کشورهای هم پیمان آمریکا همچون تایلند،
فیلیپین، کره و ژاپن کرد.
این برنامه ها در واژگان ارتش ایلات
متحده معنایی جز فراهم کردن شرایط مناسب برای ارضای جنسی سربازان ایالات
متحده از طریق خانه های فساد نداشت.
*فساد و تن فروشی ارمغان آمریکایی برای کشورهای جنوب شرقی آسیا
سابقه گسترش فحشا و خانه های فساد برای
استفاده سربازان آمریکایی در منطقه جنوب شرق آسیا به تصرف فیلیپین در
اوایل قرن یستم بر می گردد.
فیلیپین که پیش از این به صورت مستعمره
ای در اختیار کشور اسپانیا قرار داشت، بار دیگر در جنگ های بین آمریکا و
اسپانیا تحت کنترل یک قدرت استعماری دیگر قرار گفت.
تن فروشی تا زمان ورود اسپانیایی ها در
فیلیپین ناشناخته بود و هیچ واژه بومی برای آن وجود نداشت. حتی در دوران
تسلط اسپانیا هم این کار کاملا ناشناخته بود و در سال ۱۹۰۰ میلادی
سرشماری ها نشان می داد که در شهر مانیل تنها ۱۱ زن تن فروشی می کردند که
چهار تن از آنان خارجی بودند.
اما در اوایل قرن بیستم و پس از اشغال
فیلیپین به واسطه حضور ارتش ایالات متحده روسپی گری سازماندهی شده در
مقیاسی وسیع پایه گذاری شد. ارتش ایالات متحده در همان زمان قانونی را به
تصویب رساند که براساس آن “خانه های فساد ” جهت “محافظت ” از نیروهای
آمریکایی در مقابل بیماریهای مقاربتی اجازه تأسیس پیدا می کرد.
پس از پیروزی آمریکا در جنگ جهانی دوم نیز ارتش ایالات متحده خود برای این
کار وارد عمل شد و به پایگاه “کلارک ایر ” در کشور فیلیپین فرمان داد تا
برای سرگرمی سربازان آمریکایی ده خانه فساد را تأسیس کند و از کشورهای
مجاور زنانی را در اختیار سربازان آمریکایی قرار دهند.
نکته جالب در اینجا بود که درصد وسیعی از این خانه فساد در تصاحب نیروهای ارتشی پیشین ایالات متحده قرار داشت.
*فیلیپین پایگاه اصلی عیاشی سربازان آمریکایی در ویتنام
در دوران جنگ ویتنام به دلیل حضور صدها
هزار سرباز آمریکایی در منطقه آسیای جنوب شرقی، فیلیپین به دلیل موقعیت
آن و سابقه طولانی حضور ارتش آمریکا تبدیل به پایگاه اصلی برای عیاشی
سربازان آمریکایی شد.
در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، آمریکایی ها و سرمایه داران فیلیپنی چندین مرکز
“استراحت و سرگرمی ” برای سربازان آمریکایی ایجاد کردند که به این ترتیب
روزانه ۱۰.۰۰۰ سرباز آمریکایی برای استفاده از این خانه های فساد توسط
هواپیماهای آمریکایی از جبهه های ویتنام به این کشور منتقل می شدند.
در اوج جنگ ویتنام حدود ۷۰۰۰ زن فیلیپینی
مشغول سرگرم کردن سربازان آمریکایی در اوکیناوا، ژاپن و فیلیپین بودند.
البته تمام این اقدامات با پشتیبانی بانک جهانی از سیاست دولت فیلیپین در
رابطه با توسعه خانه فساد بود و کلیسای کاتولیک نیز به عنوان اصلی ترین
مرجع مذهبی مردم این کشور نسبت به این سیاست هیچ اعتراضی تکرد.
*۵۰ هزار کودک بدون پدر ثمره توریسم جنسی
نتیجه پیگیری چنین سیاستی درفیلیپین از
سوی آمریکا بر جای ماندن پنجاه هزار کودک بی پدر تا سال ۱۹۹۲ بود که اغلب
زنان فحشه فیلیپینی موفق به سقط کردن آن ها نشده بودند.
بسیاری از این کودکان بار دیگر به چرخه توریسم جنسی بازگردانده می شوند و یا به گروهای قاچاق انسان فروخته می شوند.
گذشته از تبعات اجتماعی چنین مسئله ای
گسترش بیماری های مقاربتی در فیلیپین و به خصوص گسترش ایدز از مهم ترین
تبعات اتخاذ چنین سیاستی در این کشور بود.
فیلیپین هنوز هم از گسترش فحشا و خانه
های فساد در دوران جنگ ویتنام که زمینه های آن از زمان تسلط ایالات متحده
در این کشور فراهم شده است، رنج می برد.
*تایلند، قربانی دیگر سرگرمی آمریکایی
تایلند کشوری که امروز به عنوان مهد توریسم جنسی مطرح است، تا قبل ازجنگ ویتنام میانه ای با این صنعت کثیف نداشت.
درحقیقت اولین نشانه های مرتبط با گسترش
صنعت فحشا زمانی بود که برخی از زنان چینی که توسط سربازان ژاپنی به
اجبار برای تن فروشی به سربازخانه های ژاپنی برده شده بودند، برای کسب
درآمد بیشتر از این طریق وارد تایلند شدند.
با وجود این هم چنان تعداد زنان روسپی در تایلند به هیچ عنوان درصد بزرگی از جمعیت این کشور را تشکیل نمی دادند.
بر طبق آخزین آمار سال ۱۹۵۷ تنها بیست
هزار زن روسپی که عمدتا نیز خارجی بودند، در خانه های فساد زندگی می
کردند، اما ناگهان با آغاز حضور نظامی آمریکا در جنگ ویتنام همه چیز عوض
شد.
مسئولان آمریکایی گسترش خانه های فساد را
به عنوان سیاستی پر رونق برای گسترش گردشگردی در کشورهای منطقه به
دولتمردان آسیای جنوب شرقی معرفی کردند.
رشد آمار حیرت آور است. ظرف مدت هفت سال
تعداد تعداد زنان روسپی به ۴۰۰ هزار نفر رسید و تایلند در کنار فیلیپین
به بهشت جنسی سربازان آمریکایی تبدیل شد.
رونق بی نظیر خانه فساد سبب شد تا تایلند
در سال ۱۹۶۷ خود را به عنوان مرکز توریسم جنسی و در رقابتی نزدیک با
فیلیپین معرفی کند. کاری که تنها انگیزه آن دلارهای سربازان آمریکایی بود
که روزانه بالغ بر ۱۸۰ هزاردلار می شد.
*نتیجه چنین سیاستی تبدیل تایلند به مرکز توریسم جنسی بود
با پایان جنگ ویتنام، نه تنها ازادامه
روند تبدیل شدن تایلند به مرکز توریسم جنسی نکاست، بلکه دولت تایلند که
به دلارهای آمریکایی معتاد شده بود، مجبور به پیگیری این سیاست در دهه ۷۰
شد.
بانک جهانی به رهبری “رابرت مک نامارا ”
وزیر سابق آمریکا نیز دولت تایلند را به بهانه توسعه گردشگری و جهانگردی
با دادن اعتبارات چشمگیر تشویق به گسترش این سیستم کرد.
نتیجه چنین سیاستی تبدیل تایلند به مرکز توریسم جنسی بود.
هم اکنون نه تنها زنان تایلندی بلکه زنان
چینی، فیلیپینی، اندونزیایی، اروپای شرفی و حتی آسیای میانه برای تامین
درآمد خود در خانه های فساد تایلند مشغول کار می شوند.
البته عواقب چنین سیاستی نیز کاملا روشن
است. گسترش بی بند و باری، تجاوز، فرزندان بدون والدین مشخص همه و همه
نتیجه عیاشی سربازان آمریکایی در این منطقه بوده است