وقتی اولین عکسو دیدم،خندم گرفت.گفتم اینم مشکله آخه و مقایسه کردم مشکل اونو با مشکلات خودم. مشکل اون برای من چیزی نیست،اصلا مشکل نیست.
تو زندگی عادی هم همینطوره. یه پله برای منی که پاام سالمه اصلا مشکل نیست. ولی همین یه پله برای یکی که رو ویلچره یعنی یه مشکل، اگه تنها باشه و کسی هم نباشه تا کمکش کنه که کار سختتر میشه.
یکی از هم اتاقیام تو خوابگاه نابینا بود.یادمه یک روز برقها رفت و ما کلا موندیم تو تاریکی مطلقی که خوابگاه و محوطه رو احاطه کرده بود چکار کنیم.حتی نور موبایل هامون هم کافی نبود برای دیدن جلو پامون.دوست نابینامون شد چراغ ما و خیلی راحت مارو می برد به سمتی که باید می رفتیم.
تلاش حلزون برای رد شدن از این مانع واقعا ستودنی هست
و ما شاکر نیستیم