این شعر قیصر امین پور خیلی زیباست
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود
گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی دگر تهیه بدستور میشود
گه جور میشود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور میشود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو میشود
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ میشود
گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود
از هرچه زندگیست دلت سیر میشود
گویی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود
کاری ندارم کجایی چه میکنی
بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود
شکرستان
امسال این شعار خیلی استفاده میشه تو هیئات و حسینیه ها
(لبیک یا حسین)
ولی من همیشه با تردید این شعار رو گفتم اخه خیلی ایمان ادم باید قوی باشه تا
حداقل به نصف این مقام برسیم!!!
هر وقت که این شعارو میدادم یکی در درونم بهم میگفت دروغگو
باران....؟؟؟
حالا آمدی....؟؟؟
بعد از 1400سال.....؟؟؟
دیگر نمیخواهم بیایی .....
1400سال دیر آمدی....
وقتی علی اصغر تشنه جان داد .....
وقتی علی اکبر تشنه تکه تکه شد....
وقتی که رباب از تشنگی علی اصغر مجنون شد .....
وقتی حسین(ع)از تشنگی علی اصغر شرمنده ی رباب شد....
وقتی که سید الشهداء فریاد میزد (انا العطشان ) نیامدی.....
دیگر نمیخواهم بباری....
باران نبار....