وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد

وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد

خطاب به رانندگان پلاک قرمز!!

 



اقای مسئول !!شما پیش خودت چی فکر میکنی؟!!نمیگی مردم این صحنه ها رو میبینند 


با ماشین دولتی؟!!مسافرت میری ؟؟با ماشین دولتی سفر افرود میری؟؟مردم تک تک کاراتون رو زیر نظر دارن از مسئول جزء بگیر تا رییس دولت حاج حسن


حالا ببینیم شهدای ما چه سیره و مرامی داشتن!!


این خاطره شاید وجدان خفته بعضی از مدیران رو بیدار کنه و اصلا شهدا یکی از برکات وجودی شان همین است. شهید ملا آقایی فرمانده مهندسی رزمی جنگ جهادسازندگی استان تهران و به قول امام سنگرساز بی سنگر بود.

پدر بزرگوارش برایم نقل کرد که: کپسول گاز خانه تمام شده بود و برای عوض کردن آن نیاز بود مسیر زیادی از منزل تا سر شهرک آزادیه قرچک می‌‌آمدم و کپسول گاز تهیه می‌کردم. حمل کپسول یازده کیلویی گاز برای من که سنی ازم گذشته بود سخت بود و مسیر طولانی تا منزل هم حمل کپسول پر را برایم طاقت فرسا کرده بود. اما دیدم شهید حجت که تازه از جبهه اومده بود با ماشین در مقابلم ظاهر شد. خوشحال شدم که کمک کاری آمد اما در ناباوری دیدم حجت بدون توجه از کنارم گذشت و بعد از چند دقیقه نفس زنان آمد و کپسول گاز را بدوش گرفت و با هم به سمت منزل راه افتادیم. در مسیر راه گفتم:بابا جون تو که با ماشین رفتی تا درب منزل، کپسول رو هم داخل ماشین می‌گذاشتی که اینقدر اذیت نشی. اما حجت لبخندی زد و گفت:بابا اون ماشین برای بیت المال مسلمین است و من اجازه چنین استفاده ای ندارم.

خدایی آیا این چنین نازنیننان حقشون شهادت نبود. کسانی که حاظر نشدند رضایت مخلوق را با سخط خالق معامله کنند. آیا این یک هنر نیست. حقا که امام شهدا فرمود: شهادت هنر مردان خداست.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.