وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد

وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد

مجتبی جباری در کنار پاول ندود(عکس)


دیدار برگشت تیم های ملی ایران و بحرین در مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ در سال ۹۰ در منامه برگزار شد.
در راه سفر به منامه ملی پوشان توقفی در فرودگاه دبی داشتند و در آنجا اتفاق جالبی رخ داد؛ پاول ندود ستاره اهل چک و سابق تیم یوونتوس ایتالیا و برنده توپ طلای اروپا در فرودگاه دبی با ملی‌پوشان ایران برخورد کرد و با آن‌ها گپ‌وگفتی کوتاه داشت و با برخی از آنها از جمله مجتبی جباری هافبک سابق استقلال و کنونی سپاهان عکسی به یادگار انداخت.


پاول ندود (متولد سال ۱۹۷۲) اهل کشور جمهوری چک و بازیکن اسبق باشگاه های لاتزیو و یوونتوس ایتالیا بود که در سال ۲۰۰۹ از فوتبال خداحافظی کرد. او در سال ۲۰۰۲ موفق شد عنوان بهترین بازیکن اروپا را دریافت کند
او رکوردار گلزدن با شوت است. بالاک در باره این بازیکن حرفه‌ای گفته‌است که تا به حال بازیکنی به خوبی ندود ندیده‌ام، او یک فوق ستاره است.
همچنین او تنها بازیکنی است که از هشت نقطه مختلف زمین شوت های خود را وارد گل کرده‌است

حق گذاشتن اسم (حسین )بر روی فرزندان خود را ندارید


به گزارش فرهنگ نیوز، یک مفتی وهابی به نام " ابوالبراء" به تازگی بر صفحه ی شخصی اینترنتی خود نوشته است : فرزندان خود را با اسماء شیعی مانند حسین و علی و زهرا نامگذاری نکنید زیرا منجر به فرقه گرایی می شود!

شخصی به نام حسین در سوالی از وی می پرسد: ای شیخ من این موضوع را نمی دانستم خواهش می کنم شما از سوی خود اسمی را به من پیشنهاد دهید قبل از اینکه گریه سر دهم. ابوالبراء در جوابش می گوید: یک تاء به اول نام خود اضافه کن تا حسین تبدیل به تحسین شود.

فرزندانتان را حسین ننامید!

بی انصافی وزارت ورزش در حق غیور مردان والیبال

             لیگ جهانی  ایران - کوبا بازی دوم  عکس 4 11                                                                                                                                                      ملی‌پوشان والیبال پس از خلق حماسه و شگفتی در لیگ جهانی، با قدری دلخوری از برخی مسئولان، به کشور باز می‌گردند.

به گزارش ایسنا، ملی پوشان والیبال ایران در یکی دو سال اخیر همواره گل کاشته اند. تقویم اخبار ورزشی ایران گواه این است که سربازان والیبال بارها دل مردم را شاد کرده و خلق شگفتی کرده‌اند. پس از کسب نخستین قهرمانی در آسیا، درخشش در جام جهانی و راه‌یابی به لیگ جهانی والیبال حالا بلندقامتان ایران لقب غول کش های لیگ جهانی را بدست آورده اند.
 
تیم ملی والیبال ایران بر خلاف انتظارها در نخستین سال حضورش موفق شد تا صربستان(قهرمان اروپا)، ایتالیا دومین تیم پرافتخار تاریخ والیبال جهان و کوبا کشور صاحب سبک این رشته ورزشی را شکست دهد. نمایش فوق العاده تیم ملی والیبال موجب برانگیخته شدن غرور ملی ایرانیان شد و موجب گشت تا همه جهانیان انگشت حیرت به دهان بگیرند؛ پیروزی هایی که اتفاقی بدست نیامد و حاصل تلاش شبانه روزی سربازان والیبال ایران بود.
 
تسبیح زدن های حمزه زرینی در اتوبوس قبل از مسابقه و باد کردن رگ غیرت سید محمد موسوی نشان می‌داد که آنها از جان و دل برای موفقیت و بالا بردن نام ایران می جنگند.
 
تمام روز و شب هایی که فرهاد ظریف ، رحمان داودی و مهدی مهدوی در اردوهای بلند مدت دلتنگ فرزندان خود بودند و پای گفت و گوی تلفنی با خانواده چشم، تر می کردند. روز و شب هایی که عادل غلامی، علی مباشری، آرمین تشکری و آرش کمالوند نمی خوابیدند و یکسره برنامه های کادر فنی را برای رویارویی با حریفان مرور می کردند.
 
آری، شاهد بودیم که شهرام محمودی از شب قبل از بازی با کوبا از درد شکم به خود می پیچید اما در مقابل حریف خم به ابرو نمی آورد و مقتدرانه مبارزه می‌کرد. شاهد بغض غرور سعید معروف و بوسه های امیر غفور بر پرچم ایران بودیم. تمام روزهایی که مردان والیبال ایران خسته از سفرهای طولانی به کشورهای مختلف جهان تنها به شاد کردن دل مردم فکر می‌کردند؛ شیرمردانی که انصافا با رفتار حرفه‌ای و اخلاق جوانمردانه به عنوان سفیران فرهنگی ایران در جهان خوش درخشیدند.
 
ملی‌پوشان نشان دادند که ایرانی نه تنها چیزی از دیگران کم ندارد بلکه می تواند بر قله رفیع افتخارات نیز بایستد. اما کم لطفی مسئولان ورزش به آن‌ها و نادیده گرفتن موفقیت های تیم ملی در قیاس فوتبال دل والیبالیست‌ها را شکست.
 
شب هنگام بعد از اینکه شادمانه پس از فتح کوبا به هتل برگشتند و خبر رسید برخلاف قول مسئولان هواپیمایی از ایران دنبال آن‌ها نیامده آب سردی به پیکر تیم ملی ریخته شد. شنیده می‌شد زیر لب می گفتند اگر فوتبالیست بودیم فلان مسئول و فلان چهره سیاسی هم با هواپیما به استقبالمان می‌آمدند. اما حالا هیچ کس ما را تحویل نمی گیرد.
 
البته مسئولان عدم همکاری برخی از کشورها را توجیه اعزام نشدن هواپیمای ویژه برای برگرداندن تیم ملی از هاوانا به تهران عنوان کردند. اما ورزشکاران که این دلایل را نمی‌پذیرند و بازیکنان تیم ملی والیبال ایران باید در کمتر از چهار روز دیگر در تهران و مقابل هزاران هوادار خود مقابل آلمانی‌های مقتدر به میدان بروند. پروازهای طولانی از هاوانا به مسکو و معطلی در فرودگاه مسکو و پرواز چند ساعته تا تهران قطعا تیم ملی را خسته و بر رنج بازیکنان می‌افزاید.
 
والیبالیست هایی که از جان و دل برای سرافرازی پرچم ایران جنگیده اند حالا با دلخوری به کشور باز می‌گردند. آن‌ها حاضر نیستند در این باره مصاحبه کنند و حرفی بزنند اما در فضای دوستانه و صمیمی گلایه‌های خود را تکرار می کنند. یکی از بازیکنان می گفت: "یادمان نمی رود که پاداش صعود به لیگ جهانی را پس از 9 ماه به ما دادند اما بلافاصله بعد از هر موفقیت فوتبال دم فوتبالیست ها را می‌بینند."
 
هیچ کس شائبه ای در تقدیر از قهرمانان فوتبال ندارد اما انصافا چرا مسئول اول ورزش کشور عنوان می‌کند که موفقیت فوتبال در رسیدن به جام جهانی از همه‌ی افتخارات رشته های ورزشی دیگر مهمتر است. آیا به راستی این اظهار نظرها کام سایر قهرمانان از جمله والیبالیست ها را تلخ نمی کند؟
 
آیا معیار تشویق قهرمانان و نخبه های علمی میزان تلاش آن‌هاست یا نوع و کلاس رشته ورزشی‌شان تعیین کننده است؟ سوالی که حالا برای کاروان ایران قبل از بازی با آلمان به دغدغه ای بزرگ تبدیل شده است.
 
بازیکنان تیم ملی والیبال ایران آنقدر عزت نفس دارد که مانند خیلی ها پاداش خود را گدایی نکنند. آن ها خوب می‌دانند که در کشور قلب های بسیاری برایشان می‌تپد. اما براستی مسئولان به فکر شاد کردن دل حماسه سازان هستند؟
 
تیم ملی فوتبال با یک گل به کره جنوبی سهمیه جام جهانی را کسب کرد و پس از سال‌ها بار دیگر جهانی شد. بلافاصله مسئولان مختلف پیام های تبریک دادند. اما درخشش ملی پوشان والیبال در لیگ جهانی به جز پیام تبریک چند چهره سیاسی بازتاب چندانی نداشت. یکی از والیبالیست ها در این باره گفت: " صعود فوتبال به جام جهانی مردم را شاد کرد وحتی خود ما هم خیلی خوشحال شدیم اما ای کاش این همه پیروزی‌های تیم ملی والیبال حداقل به اندازه آن یک گل ارزش داشت"
 
حالا کاروان پرافتخار والیبال ایران عازم کشور است. بازیکنان تیم ملی ساعت 23:30 دقیقه سه شنبه به تهران می رسند. قطعا مردم به سهم خود استقبال جانانه ای از قهرمانان خود به عمل می‌آورند اما باید دید مسئولان چه می‌کنند.
 
پس از همه کم لطفی هایی که نسبت به افتخارآفرین‌های والیبال در سال های اخیر شده است، انتظار می رود حداقل به موفقیت های تیم ملی والیبال هم‌پای صعود تیم ملی فوتبال پاداش اعطا شود. انتظار می رود تا مسئولان نه در حرف بلکه در عمل ثابت کنند که بین رشته های ورزشی مختلف تبعیض قائل نمی‌شوند. والیبالیست ها تا اینجا وظیفه خود را انجام داده اند حالا باید دید مسئولانی که خود را در این موفقیت ها سهیم می دانند چگونه به تلاش ملی پوشان ارج می گزارند. حالا زمان آن است که صاحب ورزش کشور و دولت از والیبالیست ها دلجویی کنند و روحیه و انگیزه بازیکنان را برای بازی با آلمان و همچنین قهرمانی در آسیا بالا ببرند

چرا اموات خود را در خواب نمیبینیم



مرحوم آقا شیخ عباس قمى در همین کتاب مفاتیح‏الجنان مى‏گوید، هر کس بخواهد مرده خود را خواب ببینید، این دعا را بخواند و این کار را بکند، بعد مرده خود را در خواب ببیند. یک کسى تمام این کارهایى را که شیخ عباس قمى گفته بود، انجام داد، ولى مرده خود را درخواب ندید. براى همین، از دست شیخ عباس خیلى ناراحت شد و پیش خود گفت: آخر شیخ عباس این چه مطالبى بود که که در کتابت مفاتیح نوشتى. عمل این مطالب سودى نداد و نتیجه‏اى در برنداشت. از این بابت خیلى عصبانى شده بود. دوست من گفت، شب شیخ عباس به خواب او آمد و گفت: من هم این مطالب را درست نوشتم. آن فرد گفت: پس من آن‏ها را غلط انجام دادم. شیخ عباس گفت: نه، تو اتفاقاً هم آن کارها را هم درست انجام دادى. آن فرد گفت: پس چرا مرده‏ام به خوابم نیامد؟ شیخ عباس گفت: حالا چرا معطل این هستى که او به خوابت بیاید. من با این که مرده‏ام، به این طرف آمده‏ام و آلان هم من در عالم بعد هستم.

خداوند متعال نمى‏گذارد مرده‏هایى که به خاطر گناهان و اشتباهاتى داشتند، اکنون دچار رنجند، به خواب بیداران در دنیا بیایند؛ مبادا که آبروى مرده بریزد. به این که آن مرده در خواب آن زندگان بیاید و بگوید، بله، ما را به زنجیر کشیدند و ما را داخل آتش بردند. براى همین خداوند متعال اصلًا نمى‏گذارد که آن مردگان به خواب زنده‏ها بیایند.

با این پرده‏پوشى خداوند، زندگان مى‏گویند، این بند خدا که مرده، عجب آدم خوبى بوده است و خدا او را رحمت کند، و همان مرد گرفتار که خداوند نمى‏گذاشت به خواب کسى بیاید، اگر همین‏طور چهل نفر آدم خوب دربار او بگویند، خدایا او را بیامرز، خطاب مى‏رسد که عذاب او را بردارید؛ چون چهل نفر از بندگانم از من درخواست آمرزش او را کردند. این خداست.

erfan.ir

خاطره ای از یک کرو لال اسمانی



تو شهید می شی...

... 5 دقیقه قبل از اینکه برم یکی دیگه اومد نشست بغل دستم ، گفت : آقا یه خاطره برات تعریف کنم ؟ گفتم : بفرمائید ! یه عکسی به من نشون داد ، یه پسر مثلاً 19 ، 20 ساله ای بود ، گفت : این اسمش عبدالمطلب اکبری هست ، این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود ، در ضمن کر و لال هم بود ، یه پسر عموش هم به نام غلام رضا اکبری شهید شده ،‌ غلامرضا که شهید شد ، عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلام رضا نشست ، بعد هی با اون زبون کر و لالی خودش ، با ما حرف می زد ، ما هم گفتیم : چی می گی بابا !؟ محلش نذاشتیم ، می گفت : هرچی سروصدا کرد هیچ کس محلش نذاشت .

( بعضی وقتها این کرولالهایی که ما می بینیم نه اینکه خوب نمی تونه صحبت کنه و ارتباط برقرار کنه ، ما فکر می کنیم عقلش هم خوب کار نمی کنه ، دل هم نداره ، اتفاقاً هم عقلش خوب کار می کنه ، هم دلش خیلی از من و تو لطیف تره )

گفت : دید ما نمی فهمیم ، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید ، روش نوشت : شهید عبدالمطلب اکبری ، بعد به ما نگاه کرد گفت : ‌نگاه کنید ! خندید ، ما هم خندیدیم ، گفتیم شوخیش گرفته ، می گفت : دید همة ما داریم می خندیم ، طفلک هیچی نگفت ، سرش رو انداخت پائین ، یه نگاهی به سنگ قبر کرد با دست پاک کرد ، سرش رو پائین انداخت و آروم رفت . فرداش هم رفت جبهه . 10 روز بعد جنازه اش رو آوردند دقیقاً تو همین جایی که با انگشت کشیده بود خاکش کردند . وصیت نامه اش خیلی کوتاه بود ، اینجوری نوشته بود :

بسم الله الرحمن الرحیم ، یک عمر هرچی گفتم به من می خندیدند ، یک عمر هرچی می خواستم به مردم محبت کنم ، فکر کردند من آدم نیستم ، مسخره ام کردند ، یک عمر هرچی جدی گفتم ، شوخی گرفتند ، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم ، خیلی تنها بودم ، یک عمر برای خودم می چرخیدم ، یک عمر . . .

اما مردم ! حالا که ما رفتیم بدونید هر روز با آقام حرف می زدم ، و آقا بهم گفت : تو شهید می شی . جای قبرم رو هم بهم نشون داد ، این رو هم گفتم اما باور نکردید !