وبلاگ یک مرزون آبادی

وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد
وبلاگ یک مرزون آبادی

وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد

نامه نگاری جالب مریلین مونرو و انیشتن


می گویند : "مریلین مونرو ” یک وقتی

نامه ای به ” البرت اینشتین ” نوشت:

 فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم

بچه هایمان به زیبایی من و هوش و نبوغ تو،

 چه محشری می شوند!

 

"اینشتین” در جواب نوشت:

ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانوم.

 واقعا هم که چه محشری می شود!

 ولی این یک روی سکه است،

 فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود

چه افتضاح بزرگی بر پا می شود!

انتقاد شریعتمداری از رییس قوه قضاییه

آیا دستگاه محترم قضایی در موارد مشابه دیگر نیز با همین سرعت و قاطعیت! برخورد می‌کند؟! یعنی احساس مسئولیت آقایان محترم فقط در برخورد با رئیس‌جمهور برانگیخته می‌شود؟!

حسین شریعتمداری در یادداشتی در شماره امروز روزنامه کیهان با عنوان "احضاریه!" نوشت:
 
دیروز پایگاه اطلاع‌رسانی دولت از احضاریه‌ای که دادگاه برای دکتر احمدی‌نژاد فرستاده است خبر داد. به گزارش این پایگاه «شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران، محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور را با شکایت علی لاریجانی، رئیس‌مجلس شورای اسلامی به دادگاه احضار کرده است». تاریخ رسیدگی به این شکایت 5 آذرماه 1392 یعنی نزدیک به 4 ماه بعد از پایان مسئولیت 8ساله رئیس‌جمهور محترم تعیین شده است!
 
خبر شکایت از رئیس‌جمهور و احضار ایشان به دادگاه بلافاصله پس از اعلام در صدر اخبار رسانه‌های خارجی قرار گرفت و در داخل کشور این پرسش را پدید آورد که چه کسانی و با چه انگیزه‌ای دست به اینگونه اقدامات می‌زنند؟! آیا مسئولان محترم قوه ‌قضائیه از صدور و ابلاغ این احضاریه برای رئیس‌جمهور محترم باخبر بوده‌اند؟ اگر پاسخ مثبت است، کدام انگیزه و چه ضرورت فوری و فوتی در میان بوده است که تأخیر در صدور و ابلاغ این احضاریه را جایز ندانسته! و برای ابلاغ آن در شرایط حساس کنونی کشور عجله داشته‌اند؟! آنهم احضاریه‌ای که با 
آیا دستگاه محترم قضایی در موارد مشابه دیگر نیز با همین سرعت و قاطعیت! برخورد می‌کند؟! یعنی احساس مسئولیت آقایان محترم فقط در برخورد با رئیس‌جمهور برانگیخته می‌شود؟!
تاریخ تشکیل دادگاه بیش از 6ماه فاصله دارد؟!
 
این اقدام دستگاه قضایی، در شرایط حساس کنونی که انتخابات پرشور و حماسی اخیر، دشمنان بیرونی نظام را با حیرت آمیخته به عصبانیت روبرو کرده است حرکتی فراتر از یک «اقدام نسنجیده» است و اگر کار برخی از نفوذی‌های بدخواه مردم و مسئولان محترم قضایی نباشد به یقین پای بی‌تدبیری در میان است که شایسته دستگاه قضا نیست و در هر حال حرکتی جفاکارانه در حق رئیس‌جمهوری است که اگرچه طی چندماه اخیر نمونه‌هایی از اقدامات و مواضع غیرقابل دفاع داشته است ولی خدمات بی‌وقفه و فراوان ایشان در بسیاری از زمینه‌ها با هیچ دولت دیگری حتی قابل مقایسه هم نیست. آیا شرط انصاف و رسالت تقدیر از آن همه زحمات و خدمات دکتر احمدی‌نژاد، ارسال احضاریه برای ایشان است؟!
 
و اما، چنانچه مسئولان محترم دستگاه قضایی کشور از این اقدام بی‌خبر بوده‌اند و کسانی دور از چشم-ان‌شاءالله تیزبین!- آنها برای دومین شخصیت بلندپایه نظام برگه احضاریه به دادگاه فرستاده‌اند، این افراد چه کسانی هستند؟! و از این اقدام چه انگیزه‌ای داشته‌اند؟!
 
ممکن است گفته شود که دستگاه قضایی مصلحت‌اندیش نیست و نمی‌تواند در انجام وظیفه و رسالت قضایی خود کوتاهی کند! که در این صورت باید پرسید، اولا؛ چرا احضاریه برای دادگاهی که 6ماه دیگر نوبت آن است، امروز فرستاده می‌شود؟ آیا مسئولان محترم قضایی احتمال می‌داده‌اند بعد از پایان دوره مسئولیت آقای احمدی‌نژاد، دسترسی به ایشان نداشته باشند؟! که اگر اینگونه هم باشد، هنوز 2 ماه تا پایان دوران ریاست‌جمهوری دکتر احمدی‌نژاد فرصت داشته‌اند! و اساسا مگر شخصیتی مانند احمدی‌نژاد می‌تواند بعد از پایان مسئولیت، مجهول‌المکان! باشد؟! ثانیا؛ آیا دستگاه محترم قضایی در موارد مشابه دیگر نیز با همین سرعت و قاطعیت! برخورد می‌کند؟! یعنی احساس مسئولیت آقایان محترم فقط در برخورد با رئیس‌جمهور برانگیخته می‌شود؟!

پروین :یک هفته عزای عمومی در کره جنوبی


پروین: در کره باید یک هفته عزای عمومی اعلام شود/ صعود به جام جهانی با صدرنشینی مزه دیگری داشت

پیشکسوت فوتبال کشورمان گفت: به غیر از خون گریه کردن، کره‌ای‌ها باید یک هفته عزای عمومی اعلام کنند.

 
علی پروین در گفت‌وگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، در خصوص پیروزی تیم ملی ایران مقابل کره گفت: بدون شک با حاشیه‌هایی که در کره به وجود آمده بود این بازی مرگ و زندگی بود و معلوم بود کره‌ای‌ها از دقیقه یک به سمت دروازه ما حمله می‌برند.
 
وی افزود: اما دفاع کردن هم در آن ورزشگاه وحشتناک بسیار سخت بود که بچه‌ها به موقع این کار را کردند و به موقع هم با حرفه‌ای‌گری قوچان‌نژاد ضربه نهایی را به کره‌ای‌ها زدند. به نظرم کره‌ای‌ها غیر از خون گریه کردن یک هفته باید عزای عمومی اعلام کنند. تازه شانس آوردند یک گل دیگر نخوردند تا به پلی‌آف بروند.
 
وی در پایان خاطرنشان کرد: صعود به جام جهانی با صدرنشینی واقعا مزه دیگری داشت و جا دارد این را به تمام فوتبال‌دوستان که واقعا زجر زیادی در چند مدت گذشته کشیدند، تبریک بگویم. به نظرم در ایران باید جشن و سرور به پا کنیم و استقبال گرمی از شیر مردان‌مان که قرار است از کره بازگردند داشته باشیم.

خاطره ای جالب از شیخ جعفر مجتهدی


            محرم اسرار بودن قابلیت می خواهد

روزی در خدمت حضرت جعفر آقای مجتهدی بودم و شخصی به اصرار از ایشان می خواست تا راز دستیابی به           " مستحصله جفر" را برای او بیان کنند و ایشان به او می گفتند :

گیرم که این راز برای تو آشکار شد و توانستی به مدد آن به پاسخ هر سؤالی که می خواهی برسی، آیا فکر نمی کنی که دستیابی به این راز کف نفس می طلبد؟! آیا در خود این قدرت را می بینی که در صورت واقف شدن به این راز، از آن استفاده نکنی و یا با طرح برخی از سؤالات موجبات آزار و تشویش خاطر بندگان خدا را فراهم نسازی و آن را سرمایه دکانداری خود قرار ندهی؟! من که در شما این آمادگی را نمی بینم!

پس از رفتن آن شخص حضرت آقای مجتهدی فرمودند :

اینها از تسویلات نفس غافلند و نمی دانند که جهل به بعضی از مسائل برای آنها در حکم نعمت است! ائمه اطهار فقط برای اصحاب خاص خود برخی از اسرار را در حد مرتبه ای که داشتند فاش می کردند ، اینها مسائلی نیست که در کوچه و بازار بر سر زبان ها بیفتد و در امور مادی از آنها استفاده شود! سپس این ماجرا را تعریف کردند :

مردی از دوستان امام صادق در طلب یافتن " اسم اعظم " بود و هر روز به خدمت آن حضرت شرفیاب می شد و از امام معصوم می خواست تا حرفی از حروف اسم اعظم را به او تعلیم دهد، ولی  امام صادق( ع) او را از این امر بر حذر می داشت و می فرمود : هنوز قابلیت و ظرفیت لازم را پیدا نکرده ای! ولی آن مرد دست بردار نبود و هر روز خواسته خود را تکرار می کرد!

روزی امام صادق به او فرمودند :

امروز مقارن ظهر ، به خارج از شهر می روی و در کنار پلی که آنجا هست می نشینی ، صحنه ای را در آنجا خواهی دید که باید بیایی و برای من بازگو کنی.

آن مرد دستور امام را اطاعت کرد و به محل موعود رفت. چیزی از توقف او نگذشته بود که مشاهده کرد پیر مرد قد خمیده ای با پشته ی نسبتا ً بزرگی از خار و خاشاک آهسته آهسته به آن پل نزدیک شد و با زحمت بسیار، دو سوم از درازی پل را طی کرد. در همان اثنا مرد جوانی تازیانه بدست و سوار بر اسب از طرف مقابل قصد عبور از پل را داشت و آن پل بخاطر عرض کوتاه پل نمی توانست در آن ِ واحد دو رهگذر پیاده و سواره را از خود عبور بدهد.

جوان سوار به آن مرد کهنسال نهیب می زد که راه آمده را برگردد تا او از پل عبور کند! و پیرمرد به او می گفت که من دوسوم پل را پشت سر گذاشته ام و با این بار سنگین و ضعف جسمانی انصاف نیست که از من چنین توقعی داشته باشی بلکه انصاف حکم می کند که تو بخاطر جوانی و سوار بر اسب بودنت فاصله کوتاهی را که آمده ای بازگردی و راه را بر من سد نکنی.

جوان مغرور با شنیدن سخن پیر مرد، او را به تازیانه می گیرد و با نواختن ضربات پی در پی او را به عقب نشینی از پل وا می دارد! پیرمرد پس از رفتن سوار، دوباره با کوله بار سنگینی که بر دوش داشته راه رفته را مجددا ً طی می کند و پس از عبور از پل به طرف خیمه ای که در آن حوالی بوه رهسپار می شود.

 آن مرد که ستم آشکار جوان سوار را بر آن مرد سالخورده می بیند به محضر امام شرفیاب می شود و ماجرا را با ناراحتی برای حضرت تعریف می کند.

 امام از او می پرسند : اگر تو حرفی از حروف اسم اعظم را می دانستی با آن جوان سرکش و مغرور چه می کردی؟

عرض می کند : به سختی ادبش می کردم به گونه ای که تا پایان عمر آن را فراموش نکند!

امام فرمود : آن مرد سالخورده خارکنی را که دیدی از اصحاب سری ما بود و از اسم اعظم هم نصیب داشت ولی از آن برای مقابله با آن جوان استفاده نکرد و قابلیت خود را برای چندمین بار به اثبات رسانید!

آن مرد وقتی که از حقیقت امر آگاهی یافت، به خواسته نابجای خود از امام پی برد و از آن پس درصدد تزکیه نفس برآمد و دیگر در مورد اسم اعظم با امام سخنی نگفت و دریافت که اگر قابلیت شنیدن اسرار را داشته باشد، از او مضایقه نخواهند کرد.

منبع:در محضر لاهوتیان

جوکهای جالب روز


Laughing 1دیدی درد نداشت؟

جمله نوستالژیک پدر و مادرها بعد آمپول زدن به بچه هاشون در حالی که بچه داره خون گریه میکنه

یعنی اون همه اشک ماله شوق بوده:|

*********************

یادتونه بچه که بودیم تا توى یه جمعى میرفتیم حوصله نداشتیم،خجالت میکشیدیم

بابا مامانمون میگفتن : سلام کردى به عمو؟ ما هم مثل خر تو گل میموندیم!

یهو طرف به دروغ میگفت: بعععله،سلامم کرد پسر گل!

عاشق این ادما بودم،دمشون گرم! 

*********************

رفته بودم توالت دانشگاه

تا نشستم دیدم رودرش نوشته سمت راستت و نیگاه کن ..!!

برگشتم سمت راست دیدم نوشته

سمت چپ تو نیگاه کن !!

برگشتم سمت چپ دیدم نوشته پشت سرت و نیگاه کن !

پشت سرم و نیگاه کردم دیدم نوشته :

خاک تو سرت کارت و بکن انقدم اینور و اونورو نیگاه نکن : ))

*********************

یه تریپی شاعرا دارن که میگن :

زیر بارون گریه کردم تا تو اشکامو نبینی !

من موندم این که اینقدر تلاش کرده که نبینه چرا خودشو لو میده ؟

*********************

به غضنفر میگن فیلسوف یعنی چی؟ میگه وقتی فیل بین انسان و خورشید قرار گیرد به طوریکه سایه آن روی انسان بیفتد، به این پدیده فیلسوف میگویند!

*********************

دخترا عاشق حرف میشن، پسرا عاشق زیبایی!

حالا دلیل آرایش کردن دخترا و دروغگویی پسرا رو فهمیدین الان ؟

*********************

شوخی ﭘﺴﺮﺍ :

اﻭﻟﯽ : ﻣﻦ ترمز ماشینشو میبرم یکم بخندیم

ﺩﻭﻣﯽ: ﺣﻠﻪ ﺩﺍﺩﺍش

شوﺧﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ :

ﺍﻭﻟﯽ: ﻣﻦ ﻣﺪﺍﺩﺷﻮ ﺑﺮﻣﯿﺪﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻪ!

ﺩﻭﻣﯽ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ عجب هیجانی ﺑﺎﺷﻪ بریم ﻋﺰﯾﺰﻡ =))

*********************

با سگم عکس گرفتم گذاشتمش آواتار یاهوم !

پسر خالم بهم میگه تو کدومشی ؟! :|

چرا من از هیچکی شانس نیاوردم عاخه ؟ :(

********************

آدمهایی که عشقشون رو مثل کانال تلویزیون عوض میکنند ،

آخرش باید بشینن برفک تماشا کنند =))

*********************

زندگی خانمها سه مرحله داره!

۱-کودکی …

۲-جوانی …

۳-چقدر خوب موندی!!

*********************

زنگ زدم ایرانسل به اپراتور می گم می شه دیگه به من اس ام ندین …. ؟؟؟

خانومه می پرسه : چرا !!!!

با یه لحنی سوال کرد که دیگه نتونستم چیزی بگم ازش معذرت خواستم قطع کردم … :|