عده ای حرف حق زدند اما *** ظاهرا حرف ها دو پهلو بود //
در شب حادثه فرا روی مرگ ***ذکر احلی من العسل شرط است//
در پی باغبان دوان بودن *** با گل زخم در بدن شرط است //
یعنی اینجا زبیر هم باشی *** امتحان در صف جمل شرط است //
کن دعا عاقبت به خیر شویم *** نکند طلحه و زبیر شویم
ادامه...
وقت نماز جماعت حواسش به پشت سری اش بود تا مبادا سوراخ جورابش
را ببیند و آبرویش برود. در همان حال به خودش گفت اگر یک جوراب سوراخ
آبرو می برد، خداوند ستار العیوب نمی بود اگر، چه می شد؟
وبتون فوق العاده دیر لود میشه یه فکری به حالش بکنین
به روی چشم حتما ایشالله درستش میکنم