وبلاگ یک مرزون آبادی

وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد
وبلاگ یک مرزون آبادی

وبلاگ یک مرزون آبادی

این وبلاگ با هدف تعامل بین هم وطنان راه اندازی شد

وقتی که میثم هنگ میکنه!!!

رفتم یه تله موش چسبی از داروخانه بگیرم دیدم خانومه با سر و وضعی عجیب و یک سگ تو بقل داره با دکتر دامپزشک حرف میزنه و از وضعیت (شانتی) میگه !!! میگفت اقای دکتر من همه روز به شانتی رون و سینه مرغ میدم ولی انگار اشتهاش کم شده !!!دکتر یه نگاهی بهم انداخت و خنده ای کردو گفت بزار معاینه کنم همین که خواست بزاره پایین سگ فرار رو به قرار ترجیح میده حالا سگ بدو دختره شانتی شانتی کنان بدو.....خلاصه هضم این قضیه برام سخت بود چون این عباس اقای همسایه ما تو نون شب بچه هاش مونده .......اونوقت بعضیا از نخوردن سگشون گله مندن...

منبع :شانتی و صاحابش چه بهم میومدن!!

نظرات 2 + ارسال نظر
همسنگر سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 10:18 http://www.hamsangareaseman.blogfa.com

جالب بود...ان شاءالله با هم محشور نشن

محمد دوشنبه 10 شهریور 1393 ساعت 14:04 http://zave.blogsky.com

اگه تونستی یه سری هم برای تبادل لینک به ما بزن.
نظر یادت نره ها!!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.